Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

 میان دریای مهرت غرق شده ام

و در نوازش نسیم عاطفه ات

با تار نازک گیسوانم آهنگ وفا را می نوازم

در رفت و آمد لحظه های تلخ و شیرین زمان

تنها یک لحظه را تقدیمت خواهم کرد

آن لحظه که جز تو و پروردگار خوبم

کسی در قلب و روح من راه نخواهد برد.


به دلتنگی هایمـــ دست نزن

   می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!!

       آنگاه غرقـــــ می شــــــــــــوی

   در سیلابـــــ اشكهایی

كه بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !!!


+نوشته شده در چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:دلتنگی,می شکند,غرق,بغض,وقت,روان,بهانه,هستی,انگاه,دست,متن تنهایی,متن زیبا,عکس تنهایی,عکس,ساعت2:9توسط وحید SODAGAR | |



من نشاني از تو ندارم.. 

اما نشانيم را براي تو مينويسم.. 

در عصر هاي انتظار به حوالي بي کسي ام قدم بگذار 

خيابان غربت را پيدا کن 

و وارد کوچه هاي تنهايي شو .. 

سپس در کلبه را باز کن .. 

مرا خواهي ديد 

با بغضي کويري 

که غرق اشک 

پشت ديوار ها نشسته ام..............

˙·٠•●♥ارسالی زیبا از دوست عزیزم غزل جان♥●•٠·˙

 

 

 

روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت

زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت

چه تفاوت که چه خورده است، غم دل یا سم

آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت

روز میلاد همان روز که عاشق شده بود

مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت

او کسی بود که از غرق شدن می ترسید

عاقبت روی تن شناور شد و رفت

هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد

واژه خسته که یک روز کبوتر شد و رفت

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد